اهداف كلي دولتها در سياست خارجي :

1ـ كسب قدرت :

2ـ حفظ قدرت :

3-افزايش قدرت :

4-نمايش قدرت :

3-قدرت به مفهوم ظرفيت :

كاربرد قدرت :

 يك مثال معمولي و سياسي :

ويژگيهاي تصميمات يك كشور قدرتمند :

معيارهاي استفاده بهينه از قدرت در سياست خارجي :

-عدم استفاده تعصب آميز يا غير منعطف از قدرت :

-اهداف در سياست خارجي ، مي بايستي با توجه به قدرت فيزيكي و معنوي در جامعه تعيين شود :

3-اهداف در سياست خارجي ، مي بايست با توجه به قدرت كشورهاي نظام ساز و مشكل ساز سيستم بين الملل تعيين شود :

راههاي ارزيابي قدرت در سياست خارجي :

1-ميزان كنترل بر بازيگران بين الملل :

2-ميزان كنترل بر منابع بين المللي :

3-ميزان كنترل بر حوادث بين الملل:

ملاحظات پيرامون تجزيه و تحليل قدرت :

1-حوزه قدرت :

2-قلمرو قدرت :

4-جهت قدرت :

5-ابزار قدرت :

6-هزينه اعمال قدرت :

6 مورد فوق ، معيارها و شاخصهاي يك كشور قدرتمند است .

انواع قدرت :

1-قدرت اقتصادي:

1-توان اقتصادي

2-توان نظامي

3-منابع طبيعي:

4-ساختار سياسي و فرهنگي:

5-ساختار تصميم گيري:

6-موقعيت جغرافيايي:

7-افكار عمومي:

عوامل داخلي:

عوامل خارجي:

1-ساختار سيستم نظام بين الملل:

مثال جنگ آمريكا با عراق:

2- تعهدات بين المللي:

سلسله مراتب اهداف در سياست خارجي:

اهداف حياتي:

اهداف ميان مدت:

3- دسترسي به بازارهاي اقتصادي دنيا

تقسيم بندي دوره اي سياست خارجي آمريكا:

2-دوره دوم : از 1898 تا 1918 :

3-دوره سوم : از 1918 تا 1941 :

4-دوره چهارم : از 1945 تا امروز :

-عدم توانايي اقتصادي :

2-عدم وجود يكپارچگي ارزشي در آمريكا :

 نظريه انفعالي يكسري محورهايي دارد كه عبارتند از:

 تفكر يا نگرش فشار:

 محورهاي تفكر:

تفاوت اين نگرش با نگرش قبل :

سوال)

و.........

بعضي دولتها در جهت اين قدم برمي دارند كه قدرت خود را حفظ كنند . يعني از اين وضع موجود راضي اند . تمام دولتهايي كه از موقعيت خود در صحنه جهان راضي باشند و از قواعد حاكم بر روابط كشورها راضي باشند ، به آنها دولتهاي محافظه كار مي گوييم . يعني بطور كلي مخالفت نمي كند . يعني تصور كلي و شكل كلي را پذيرفته و چارچوب كلي را پذيرفته است .

دولتهاي گروه اول ( انقلابي ) ، چار چوب را مي خواهد به هم بريزد ، ولي محافظه كار ، كل چار چوب را پذيرفته ، حال ممكن است در چار چوب يكسري تغييرات را به وجود بياورد .

و........